مشکات
ورس ۲
هر لحظه/ در انتظار ظهور یارم
واسه دیدن مولا خیلی بیقرارم
☆☆☆
آقاجون ، من یه بنده ی روسیاهم
من شب و روزو به یادت میشمرم
من از عشقت به خودم می بالم
من از دشمنات خیلی بیزارم
بیا بگیر دستمو از الآن
چونکه / میمیرم واست من هر زمان
واسه دیدنت حاضرم ریاضت بکشم
از تموم بدی ها من دست بکشم
روی سیاهی ها من خط بکشم
☆
اگه قابل بدونی میشم واست سرباز
افکار شیطانی میشه از سر/ باز
میرم به جنگ دشمنات ارباب
اگه خوردم زمین من / هر بار
با ذکر نامت دوباره سرپام
ارباب
☆☆☆
ظهورت روشنی فرداس